استفان والت: توافق ایران و عربستان گل به خودی امریکا بود
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۴۴۶۲۵
با وجود گذشت چند روز از اعلام عادیسازی روابط ایران و عربستان با وساطت چین، اما همچنان این موضوع کانون اصلی محافل رسانهای و مطالعاتی منطقهای و بینالملل شده است. در طول روزهای گذشته محافل خبری جهان به طور پررنگ به توفق ایران و عربستان اشاره میکردند؛ چرایی و چگونگی این توافق بخشی از سؤالات اصلی محافل رسانهای و مطالعاتی بوده است به گونهای که با توجه به قطع روابط دو کشور از سال ۱۳۹۴ تاکنون و تحولات منطقهای، حصول آن در کوتاه مدت کمی دور از دسترس بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست، «روزنامه ایران» در ادامه نوشت: این توافق واکنشهایی را از سوی دولتهای مختلف جهانی در پی داشت؛ تمامی کشورهای عربی و منطقهای از این توافق استقبال کرده اند؛ روسیه به ایران و عربستان تبریک گفت و برخی کشورهای اروپایی آن را گامی مثبت در آینده صلح بینالمللی به خصوص در خلیج فارس قلمداد کردند.
عربستان بعد از تحمل شکستهای مختلف در منطقه به خصوص ناکامی در شکست مردم یمن و شکست استراتژیک در سوریه به دنبال احیای روابط خود با این دو کشور و معرفی خود به عنوان رژیمی صلحطلب در منطقه است. تجارب ۱۰ سال اخیر به مقامات سعودی این را آموخت که توانایی حذف یا به چالش کشیدن ایران را ندارند و باید با این واقعیت کنار بیایند که ایران یک قدرت بزرگ منطقهای است.
از سویی ایران همواره به دنبال روابط مثبت در قالب بازی حاصل جمع مثبت بوده است. ایران، عربستان را به عنوان یک کشور اثرگذار منطقهای که تأثیرگذاری زیادی بر روندهای جهان عرب دارد، میشناسد و همواره به دنبال روابط مسالمتآمیز با این کشور بوده است.
از سوی دیگر بازیگر سومی که نقش میانجیگر را در این توافق داشته، چین است. چین با دو طرف توافق روابط گسترده اقتصادی دارد و به دنبال حفظ روابط خود با منطقه و عدم تنش در خلیج فارس است. چین نظم امنیت منطقهای مبتنی بر صلح را یک راهبرد استراتژیک برای خود تعریف کرده و همواره به دنبال برقراری نظم مطلوب در منطقه خاورمیانه به طور اعم و خلیج فارس به طور اخص است.
چینیها در راستای راهبرد اقتصادی خود به دنبال حفظ جایگاه تجاری خود در نظم بینالملل هستند که محرک آن موضوع انرژی در خلیج فارس است. کشورهای خلیج فارس قطب انرژی جهان هستند و تنش در این منطقه مستقیم و غیرمستقیم به چین مرتبط خواهد بود.
در نتیجه اندیشمندان و نظریه پردازان مختلف به این توافق واکنش نشان دادند؛ در همین راستا استفان والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در مقالهای در نشریه فارن پالسی به ارزیابی خود از توافق صورت گرفته میپردازد که در این مطلب به بخشهایی از آن پرداخته شده است.
استفان والت مینویسد: اگر این توافق پایبند بماند، یک معامله بسیار بزرگ است. مهمتر از همه، این یک زنگ بیدارباش برای دولت بایدن و بقیه تشکیلات سیاست خارجی ایالات متحده است، زیرا این کار ناتوانی سیاستهای تحمیلی امریکا را که مدت هاست سیاست خاورمیانهای این کشور را فلج کرده، آشکار میکند. همچنین نشان میدهد که چین چگونه تلاش میکند خود را به عنوان نیرویی برای صلح در جهان معرفی کند، ردایی که ایالات متحده در سالهای اخیر عمدتاً آن را رها کرده است.
والت در ادامه به نقش چین در برقراری توافق و ایفای نقش میانجگیر میپردازد و میگوید: حال ببینیم که چین چگونه این کار را انجام داد؟ تلاشها برای کاهش تنش بین ریاض و تهران مدتی بود که در حال انجام بود، اما چین توانست وارد عمل شود و به دو طرف برای دستیابی به توافق کمک کند، زیرا رشد اقتصادی چشمگیر این کشور نقش فزایندهای را در خاورمیانه به آن بخشیده است. مهمتر از آن، چین میتواند میان ایران و عربستان سعودی میانجیگری کند، زیرا این کشور روابط صمیمانه و تجاری با اکثریت کشورهای منطقه دارد.
چین روابط دیپلماتیک دارد و با همه طرفها تجارت میکند؛ با مصر، عربستان سعودی، اسرائیل، کشورهای حاشیه خلیج فارس و دولت اسد هم ارتباط دارد. اینگونه است که یک قدرت بزرگ اهرم خود را به حداکثر میرساند.
وی در ادامه به انتقاد از سیاستهای ایالات متحده در قبال خاورمیانه میپردازد و می نویسد: این گونه است که یک قدرت بزرگ اهرم خود را به حداکثر میرساند؛ شما در ظاهر نشان میدهید که اگر آنها مایل به همکاری با شما باشند، حاضرید با دیگران کار کنید؛ اما روابط شما با دیگران به آنها یادآوری میکند که گزینههای دیگری نیز دارید.
والت در ادامه مینویسد: ایالات متحده با برخی از کشورها در خاورمیانه «روابط ویژه» دارد و با برخی دیگر، بویژه ایران، اصلاً رابطهای ندارد. نتیجه این است که رژیمهایی مانند مصر، اسرائیل یا عربستان سعودی حمایت ایالات متحده را بدیهی میدانند و به تهدیدهای ناشی از آن چندان اعتنایی نمیکنند؛ خواه موضوع، حقوق بشر در مصر باشد، جنگ عربستان در یمن، یا جنگ طولانی و وحشیانه اسرائیل علیه فلسطین.
درعین حال، تلاشهای عمدتاً بیهوده امریکا برای منزوی کردن و سرنگونی جمهوری اسلامی راه به جای نبرده است. واشنگتن اساساً ظرفیتی برای شکلدهی به برداشتها، اقدامات یا مسیر دیپلماتیک ایران در اختیار ندارد.
این سیاست محصول تلاشهای بیهوده کمیته روابط عمومی امریکا-اسرائیل یعنی بنیاد دفاع از دموکراسیها است. این توافق ممکن است واضحترین نمونه از یک گل به خودی در دیپلماسی معاصر ایالات متحده باشد و نشان دهنده این است که واشنگتن نمیتواند کار زیادی برای پیشبرد صلح یا عدالت در منطقه انجام دهد؛ در نتیجه میدان را برای پکن باز گذاشته است.
استاد دانشگاه هاروارد به تأثیر توافق ایران و عربستان بر روند رقابتهای چین و امریکا درآینده اشاره میکند و مینویسد: توافق عربستان و ایران همچنین ابعاد مهمی از رقابت نوظهور چین و امریکا را برجسته میکند؛ آیا واشنگتن یا پکن توسط دیگران به عنوان بهترین راهنما برای نظم جهانی آینده دیده خواهند شد؟ با توجه به نقش جهانی پررنگ ایالات متحده از سال ۱۹۴۵، امریکاییها عادت کردهاند که تصور کنند اکثر کشورها از آنها پیروی میکنند، حتی زمانی که نسبت به کاری که امریکا انجام میدهد، با احتیاط مواجه میشوند. چین میخواهد این معادله را تغییر دهد و نشان دادن خود به عنوان منبع محتملتر صلح و ثبات بخش کلیدی این تلاش است.
والت مینویسد: به عنوان یک قاعده، اکثر دولتهای جهان خواهان صلح هستند و نمیخواهند خارجیها وارد کارشان شوند و به آنها بگویند که چه کار کنند. در ۳۰ سال گذشته یا بیشتر، ایالات متحده بارها اعلام کرده است که سایر دولتها باید مجموعهای از اصول لیبرالی (انتخابات، حاکمیت قانون، حقوق بشر، اقتصاد بازار و غیره) را بپذیرند و به نهادهای مختلف تحت رهبری ایالات متحده بپیوندند.
به طور خلاصه، تعریف ایالات متحده از «نظم جهانی» ذاتاً تجدیدنظرطلبانه بوده است؛ واشنگتن عنوان میکند به تدریج تمام جهان را به سوی آیندهای لیبرال مرفه و صلحآمیز هدایت خواهد کرد. رؤسای جمهور دموکرات و جمهوری خواه از ابزارهای مختلفی برای پیشبرد این هدف استفاده کردند و گهگاه از نیروی نظامی برای سرنگونی دیکتاتورها و تسریع روند استفاده میکردند، اما نتایج چندان مطلوب نبوده اند؛ برای نمونه میتوان از اشغالهای پرهزینه، دولتهای شکست خورده، افزایش جنبشهای تروریستی جدید، افزایش همکاری بین خودکامهها و فجایع انسانی نام برد.
تهاجم روسیه به اوکراین را هم باید به این فهرست اضافه کرد، زیرا تصمیم روسیه برای حمله، تا حدی پاسخی به تلاشهای نسنجیده ایالات متحده برای وارد کردن اوکراین به ناتو بود. هر چقدر هم که این اهداف به صورت انتزاعی مطلوب باشند، نتایج مهم هستند و بیشتر فاجعهآمیز بودهاند.
وی در ادامه به روند روبه رشد چین در نظام بینالملل از ۱۹۷۰ به بعد اشاره کرده و مینویسد: چین رویکرد متفاوتی در پیش گرفته است. این کشور از سال ۱۹۷۹ واقعاً هیچ جنگی انجام نداده است و بارها تعهد خود را به حاکمیت ملی و عدم مداخله اعلام کرده است.
والت با بیان این مطلب میگوید: به خاطر فرهنگ لیبرالی که امریکا در نظر دارد به سایر نقاط جهان صادر کند، کشورهای مختلف در برابر این رویکرد مقاومت میکنند و چین را فرصتی میدانند که میتوان با این کشور وارد رابطه و معامله شد. علاوه بر این، اکثر کشورهای جهان میدانند که جنگ بیشتر برای تجارت بد است و اغلب بر منافع آنها تأثیر منفی میگذارد.
آنها نمیخواهند ببینند رقابت قدرتهای بزرگ از کنترل خارج میشود، زیرا معتقدند درگیری چین و امریکا عواقب منفی برای آنها خواهد داشت. بنابراین، در دهههای آینده، بسیاری از دولتها ترجیح میدهند پشت سر هر قدرت بزرگی که به نظر میرسد احتمال بیشتری برای ترویج صلح، ثبات و نظم دارد، جمع شوند. با همین منطق، آنها تمایل دارند از هر قدرت بزرگی که معتقد است صلح را مختل میکند، فاصله بگیرند.
قبلاً این رویکرد را دیده بودیم. در حالی که ایالات متحده بیش از ۲۰ سال پیش برای حمله به عراق آماده میشد، متحدانش در آلمان و فرانسه با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد برای استفاده از زور مخالفت کردند، زیرا آنها معتقد بودند که یک جنگ بزرگ در خاورمیانه در نهایت به آنها ضربه و صدمه میزند که در واقع همین طور هم شد.
درس آشکار برای دولت بایدن این است که به جای تعریف موفقیت سیاست خارجی بر اساس تعداد جنگهایی که برنده میشود، تعداد تروریستهایی که میکشد یا تعداد کشورهایی که با امریکا همسو شدند، توجه بیشتری به تنش زدایی، جلوگیری از جنگ و پایان دادن به درگیریها اختصاص دهد. اگر ایالات متحده به چین اجازه دهد تا به عنوان یک قدرت بزرگ روابط خود با دیگران را گسترش دهد و با چنین عنوانی شهرت پیدا کند، متقاعد کردن دیگران برای همسویی با امریکا دشوارتر خواهد شد.
در نهایت والت عنوان میکند: کاهش تنش بین عربستان سعودی و ایران یک تحول مثبت است که خطر درگیری جدی در یک منطقه استراتژیک را کاهش میدهد.
بنابراین، حتی اگر پکن از این طریق اعتباری را در عرصه بینالملل کسب کند، بازهم باید از این تنش زدایی جدید استقبال کرد. پاسخ مناسب ایالات متحده این است که از نتیجه آن غصه نخوریم؛ در این صورت میتوان گفت که اراده واقعی برای رقم زدن جهانی صلحآمیز وجود دارد.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: ایران ، آمریکا ، توافق ایران و عربستان
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: ایران آمریکا توافق ایران و عربستان ایران و عربستان عربستان سعودی ایالات متحده یک قدرت بزرگ بین الملل خلیج فارس منطقه ای دولت ها تلاش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۴۴۶۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(تصاویر) A-۱۰ Thunderbolt II؛ «گراز» ترسناک نیروی هوایی آمریکا
وزیر نیروی هوایی ایالات متحده تصریح کرده است که حداقل یک کشور علاقهمند به خرید جتهای A-۱۰ Thunderbolt II مازاد است.
به گزارش روزیاتو، فرانک کندال در نشستی در کاپیتول هیل اظهار داشت که «حداقل یک کشور علاقه خود را ابراز کرده است»، اما فاش نکرد که کدام کشور. کندال در ادامه توضیح داد که هر کسی که Warthogهای مستعمل را بخرد، عملیاتی نگه داشتن این هواپیماها برایش دشوار خواهد بود.
اوکراین نیست
این جت بسیار شناخته شده به دلیل ظاهر زشتش نام مستعار “Warthog”یا گراز را به خود اختصاص داد و به خاطر صدای خاص توپ Gatling ۳۰ میلی متری GAU-۸/A Avenger که روی دماغه نصب شده بود، معروف شده است. محبوبیت این هواپیما در میان نیروهای زمینی، کهنه سربازان، مردم و کنگره باعث شده تا آن را بسیار طولانیتر از آنچه در ابتدا در نظر گرفته شده بود، در سرویس نگه دارند.
نیروی هوایی ایالات متحده بیش از سه دهه است که تلاش میکند از شر A-۱۰ خلاص شود، جنگندههای که به طور رسمی با نام Thunderbolt II شناخته میشود. اگرچه این جت – که برای حمله به ستونهای تانک دشمن در سناریوی جنگ جهانی سوم طراحی شده بود – در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ عملکرد خوبی داشت، نیروی هوایی مدتهاست که میخواهد موجودی هواپیما و A-۱۰ Warthogهای خود را با جنگنده بمبافکنهای جدیدتر جایگزین کند. این موضوع بسیار طولانی شده و جایگزین پیشنهادی از F-۱۶ Fighting Falcon به F-۳۵ Lightning II تغییر پیدا است.
وقت رسماً به پایان رسیده است و نیروی هوایی ایالات متحده A-۱۰های خود را با نرخ حدود ۴۰ تا ۵۰ فروند در سال بازنشسته میکند و هدف آن این است که این جت مورد احترام تا سال ۲۰۲۹ به طور کامل از سرویس خارج شود. اما مدافعان اصرار دارند که کشورهای دیگر ممکن است بخواهند این جنگندههای قدیمی را در اختیار بگیرند. یکی از نامزدهای آشکار اوکراین است که در برابر یک حمله سنگین و مکانیزه قرار گرفته که (در نگاه اول) میدان مناسبی برای این جتِ تانک کش است.
مشکل این است که پدافند هوایی – همانطور که در اوکراین مشخص شده – چنان مرگبار شده است که آینده یک هواپیمای سرنشین دار که در ارتفاع پایین و بر فراز میدان نبرد پرواز میکند در بهترین حالت مبهم است. اوکراین با تهدیداتی مواجه است که نیروی هوایی ایالات متحده آن را به عنوان یک تئوری برای مبارزههای آینده در نظر میگیرد. کندال، وزیر نیروی هوایی ایالات متحده، که در مقابل جلسه کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان حاضر شده بود، به قانونگذاران گفت که اوکراین برای خرید A-۱۰ Warthog “علاقه زیادی ابراز نکرده است. ”
ویژگیهای جت جنگنده A-۱۰ Thunderbolt II
نقش اصلی: پشتیبانی نزدیک هوایی، کنترل هوایی هوابرد، عملیات نجات و جستجوی رزمی
سازنده: Fairchild Republic Co.
موتور: دو موتور توربوفن General Electric TF۳۴-GE-۱۰۰
پیشرانه: هر موتور ۹،۰۶۵ پوند
طول: ۱۶.۱۶ متر
ارتفاع: ۴.۴۲ متر
طول بال ها: ۱۷.۴۲ متر
سرعت: ۰.۵۶ ماخ یا ۶۷۰ کیلومتر در ساعت
سقف پروازی: ۴۵،۰۰۰ پا (۱۳،۶۳۶ متر)
حداکثر وزن در هنگام بلند شدن: ۲۲،۹۵۰ کیلوگرم
برد: ۱،۲۸۰ کیلومتر
تسلیحات: یک توپ گاتلینک هفت لولهای ۳۰ میلیمتری GAU-۸/A، تا ۱۶۰۰۰ گلوله (۷۲۰۰ کیلوگرم) از تجهیزات تهاجمی ترکیبی روی هشت نقطه سخت زیر بالها و سه ایستگاه نصب زیر بدنه، از جمله بمبهای ۲۲۵ کیلوگرمی Mk-۸۲ و ۹۰۰ کیلوگرمی Mk-۸۴، بمبهای خوشهای آتش زا، مهمات ضد مین، موشکهای AGM-۶۵ Maverick، بمبهای با هدایت لیزری و جی پی اس، راکتهای ۲.۷۵ اینچی هدایت لیزری و غیرهدایت شونده، منورهای دفاعی مادون قرمز، ابزارهای ضد جنگ الکترونیک، غلافهای جمینگ، منورهای بصری و موشکهای AIM-۹ Sidewinder
تعداد خدمه: ۱ نفر
سال معرفی: مارس ۱۹۷۶
هزینه هر فروند: ۹.۸ میلیون دلار
تعداد فروندهای موجود: حدود ۲۸۱ فروند
اگر اوکراین نیست، پس چه کشوری است؟
بنابراین، اگر اوکراین نیست، طرف علاقهمند به A-۱۰ Warthogها کیست؟ بیایید لیست مظنونان را بررسی کنیم.
لهستان
لهستان هم مرز با اوکراین است و در طول چندین قرن گذشته بارها توسط روسیه مورد تهاجم و اشغال قرار گرفته است. روسیه بارها لهستان را تهدید کرده و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، مشروعیت دولت لهستان را به چالش کشیده است… همان کاری که قبل از حمله به اوکراین با این کشور انجام داد. در نتیجه، لهستان درگیر بزرگترین جمع آوری تسلیحات در اروپا شده است. این کشور در حال خرید تانکهای اصلی M۱A۲SEPv۳ آبرامز، کامیونهای راکت انداز M۱۴۲ HIMARS، هواپیماهای F-۳۵، موشکهای دفاع هوایی پاتریوت، هلیکوپترهای آپاچی و سایر تجهیزات آمریکایی است. آیا این خریدها میتواند شامل A-۱۰ نیز باشد؟
کره جنوبی
کره جنوبی با یک حریف به شدت مسلح (هر چند فقیر) در قالب همسایه اش، کره شمالی روبرو است. کره شمالی تانک و خودروهای زرهی دارد، اما مشخص نیست که چه تعداد از آنها واقعا عملیاتی و کارآمد هستند، و اینکه آیا این کشور میتواند سوخت آنها را تامین کند یا خیر. A-۱۰ها میتوانند در مناطق مرزی کوهستانی بین دو کشور بسیار کارآمد باشند، از درهها بالا آمده و خود را مخفی کنند و قبل از ناپدید شدن ایمن در پشت یالهای مجاور به نیروهای مکانیزه کره شمالی حمله میکنند. نیروی هوایی ایالات متحده یک اسکادران از A-۱۰ها را در کره جنوبی، اسکادران ۲۵ جنگنده در پایگاه هوایی اوسان، مستقر دارد و سئول ممکن است بخواهد این توانمندی را پس از سال ۲۰۲۹ نیز حفظ کند.
تایوان
تایوان در معرض تهدید تهاجم از جانب چین قرار دارد – رویدادی که در آن ترابری آبی خاکی به سمت جزیره جریان پیدا کرده، هلیکوپترهای مملو از نیروهای تهاجمی هوایی در سراسر تنگه تایوان به پرواز درآمده و ترابری سنگین مملو از چتربازان خواهد بود که پایگاههای هوایی و فرودگاهها را هدف قرار میدهند. هر یک از این سه حالت ترابری تهاجمی، روز بدی را در مقابل یک A-۱۰ نیروی هوایی خواهند داشت. تایوان دارای امکانات مناسب برای محافظت از A-۱۰ها در برابر رگبارهای موشکی در آغاز تهاجم (از جمله کوهی با پایگاه هوایی در داخل آن) و قطارهایی برای استفاده از بزرگراههای محلی برای به پرواز درآوردن و بازیابی این جتهای جنگنده است.
مصر
مصر سابقه طولانی در استفاده از تجهیزات نظامی آمریکایی (از جمله تانکهای M۱A۱) و تقویت قدرت نظامی خود برای راضی نگه داشتن نیروهای مسلح دارد. این کشور همچنین با ارتشی قدرتمند خود را رهبر جهان عرب میداند. در نقطه اتصال آسیا و آفریقا، مصر با دو کشور جنگ زده سالهای اخیر هم مرز است: لیبی و سودان. A-۱۰ میتواند به این کشور کمک کند تا در مرزهای طولانی با هر دو کشور که عمدتاً بیابان خشک و غیرقابل سکونت هستند، گشت زنی کند.
ویتنامویتنام با چین مرزی به طول حدود ۱،۳۰۰ کیلومتر دارد و در سال ۱۹۷۹ با همسایه شمالی خود جنگی کوتاه، شدید و بیرحمانه انجام داد. همچنین این کشور با بازی قدرت چین در دریای چین جنوبی مخالف است، جایی که چین ادعای حاکمیت بر ۹۰ درصد از این دریا را دارد، ادعایی که با مخالفت کشورهای همسایه همراه شده است. ویتنام ارتش نسبتاً بزرگ، اما کم بودجهای دارد و به انجام بیشترین کارها با کمترین منابع عادت دارد، بنابراین جتهای منسوخ شدهای مانند A-۱۰ برای این کشور دور از ذهن نیستند. A-۱۰ میتواند در یک جنگ زمینی دیگر برای حمله به ستونهای زرهی چین یا در دریای چین جنوبی به عنوان یک هواپیمای گشتی مسلح که قادر به غرق کردن کشتیها باشد، استفاده شود.
چهل سال پیش، یک سری از کشورها میخواستند A-۱۰ Warthog را بخرند. حتی چین، در دهه ۱۹۷۰، آن را به عنوان بخشی از دکترین دفاعی “جنگ خلق” خود ارزیابی کرد. امروزه، با وجود منسوخ شدن این هواپیما در برابر موشکهای مدرن، حداقل یک کشور همچنان میخواهد با آنها پرواز کند.